شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم
بی تو بودن را برای با تو بودن دوست دارم
خالی از خودخواهی من ، برتر از آلایش تن
من تو را بالاتر از غم ، برتر از من دوست دارم
عشق صد ها چهره دارد ، عشق تو آئینه دار عشق
عشق را در چهره ی آئینه دیدن دوست دارم
در خموشی ، چشم ما را قصه ها و گفتگوهاست
من تو را در جذبه ی محراب دیدن دوست دارم
در هوای دیدنت ، یک عمر در چله نشستم
چله را در مقدم عشقت شکستن دوست دارم
بغض سرگردان ابرم قله ی آرامشم تو
شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم